شکرانه ی این ماه

بسم الله شکور حلیم
پروردگار من این دستان که امروز غرق گناه اند؛ خالقی چون تو دارند.امروز نادم به سویت بلند می شوند و العفو می خواهند.این چشمان من که امروز مکدر از سایه گناه اند؛ پروده از وجود زیبای تو اند. امروز اشکبار آمدند تا به حرمت این دوست آشنا بخشش بگیرند.و این دل همان جایگه امن جواهر نفیس تو،عشق، است که امروز پالوده به کرده های ناشایست راه را برگشته، بر سجاده ی عشق زانو زده و سرافکنده منتظر است...
خدای من امشب من با من آمده.تنها آمده. بی پناه آمده. نشان مهر تو دادند که آمده. راه ها رفته؛ گم گشته آمده.امانت داری نکرده آمده.نا سپاسی کرده آمده. خدای مهربانم بخشیدن برای بی نیازی چون تو نماد از همان لطف مطلوب دارد و برای من حکم سرفرازی...
نذر می کنم..ایمانم را نذر می کنم.از پیش می پردازم... الله اکبر... به یمن پاکی این نذر یأس از دل خواهم زدود و به خویشتنم خواهم آموخت چشم از مددهایت نبندد... الرحمن الرحیم
برای دل شرمگینم نذر می کنم.برای انسان ها نذر می کنم برای هر که چون من، نه به سان من ناخلف از تو دور است نذر می کنم.زیبایی ها را شکر ... دوستان را چون در ناب شکر ... شکر؛ شکر؛ وجود تو را چون خالقی شکر... این بندگی پر افتخار را شکر ...
معنی دقیق شکر عبارت است از قدردانی، اندازه شناسی و حق شناسی. لذا شکر هم درباره بنده نسبت به خدا و هم درباره خدا نسبت به بنده به کار می رود: خدا شکور است یعنی از عمل بنده قدردانی می کند و آن را از بین نمی برد.
اگر بشر در مقابل نعمتها و انعامهای الهی حالت سپاسگزاری و حق شناسی و قدردانی داشته باشد، سنت الهی بر این است که آن نعمتها را افزایش بدهد، و اگر به جای آنکه قدرشناس و حق شناس آن نعمتها باشد کفران و ناسپاسی کند نه تنها موجب زوال آن نعمت است بلکه موجب پیدایش یک نقمت هم به جای آن هست.
خداوند در جای دیگر اشاره می کند که: از رحمت الهى است که براى شما شب و روز قرار داد ، تا از یکسو در آن آرامش پیدا کنید و از سوى دیگر براى تامین زندگى و بهره گیرى از فضل خداوند تلاش کنید ، و شاید شکر نعمت او را بجا آورید.
و در جای دیگر بازگو می کند که: نتیجه کفران و شکر شما به خودتان باز مى گردد ، و اگر کفران کنید خداوند از شما بى نیاز است ( و همچنین اگر شکر نعمت او را بجا آورید نیازى به آن ندارد ) .سپس مى افزاید این غنا و بى نیازى پروردگار مانع از آن نیست که شما را مکلف به شکر و ممنوع از کفران سازد ، چرا که تکلیف خود لطف و نعمت دیگرى است ، آرى او هرگز کفران را براى بندگانش نمى پسندد ، و اگر شکر او را بجا آورید آن را براى شما مى پسندد
از امام علی (ع) نقل شده که فرمود: ''چون خداوند به بنده اى نعمتى دهد و بنده در دل شکر آن نعمت را بگزارد ، پیش از آن که سپاسگزارى از آن را به زبان آورد مستوجب افزایش آن نعمت گردد ''.
بدون شک خداوند در برابر نعمتهایى که به ما مىبخشد نیازى به شکر ما ندارد، و اگر دستور به شکرگزارى داده آن هم موجب نعمت دیگرى بر ما و یک مکتب عالى تربیتى است. خداوند می فرماید:( همچنین ) بخاطر بیاورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر گزارى کنید ( نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید مجازاتم شدید است'' مهم این است که ببینیم حقیقت شکر چیست. شکر داراى سه مرحله است نخستین مرحله آن است که به دقت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست؟ این توجه و ایمان و آگاهى پایه اول شکر است، و از آن که بگذریم مرحله زبان فرا مىرسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شکر عملى آن است که درست بیندیشیم که هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف کنیم که اگر نکنیم کفران نعمت کردهایم. خداوند چرا نعمت بینایی، شنوایى و گویایى بخشید؟ آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگى را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تکامل گام برداریم؟ حق را درک کنیم و از آن دفاع نمائیم ؟ اگر این نعمتهاى بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف کردیم، شکر عملى او است، و اگر وسیلهاى شد براى خودپرستى و غرور و غفلت این عین کفران است،
امام صادق(ع) مىفرماید:" کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانى، بىآنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود، و خدا را فراموش کنى، و همچنین راضى بودن به نعمت او و اینکه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهى، و اوامر و نواهى او را با استفاده از نعمتهایش زیر پا نگذارى.
ما هر وقت در مقام شکر الهى چه با فکر چه با زبان و چه با عمل بر مىآئیم، خود این توانایى بر شکر در هر مرحله موهبت تازهاى است و به این ترتیب اقدام بر شکر، ما را مدیون نعمتهاى تازه او مىسازد و بهاین ترتیب هرگز قادر نیستیم که حق شکر او را ادا کنیم همانگونه که در مناجاتی از امام سجاد(ع) می خوانیم:''چگونه مىتوانم حق شکر ترا بجاى آورم در حالى که همین شکر من نیاز به شکرى دارد، و هر زمان که مىگویم لک الحمد بر من لازم است که به خاطر همین توفیق شکرگزارى بگویم لک الحمد''
البته افزایش نعمتهاى خداوند که به شکرگزاران وعده داده شده، تنها به این نیست که نعمتهاى مادى تازهاى به آنها ببخشد، بلکه نفس شکرگزارى که توأم با توجه مخصوص به خدا و عشق تازهاى نسبت به ساحت مقدس او است خود یک نعمت بزرگ روحانى است زیرا شکر راهى است براى شناخت هر چه بیشتر خداوند، و به همین دلیل در علم کلام،از وجوب شناخت خداوند شناخت و شکر نعمت است.
شکر مایه فزونى نعمت و کفر موجب فنا است
اللهم انی اسئلک باسمک یا مومن و یا مهیمن یا مکون و یا ملقن یا مبین و یا مهون یا ممکن و یا مزین یا معلن و مقسم سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
در پناه حق
التماس دعا